آوشآوش، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 17 روز سن داره

بهشت خونه ما

پایان چشم انتظاری

آوش نازنینم این لحظه ها که هر لحظه اش برای من مثل یکساعت می گذره آخرین لحظه های سفر ٩ ماهه ماست، پایان چشم انتظاریمان و من و بابایی هر دو اضطرابی همراه با شوق را پشت سر می گذاریم و لحظه به لحظه برای آمدن تو و در آغوش کشیدنت بی تابی می کنیم.... فرزند دلبندمان فردا پا به جهانی می گذاری که ما با تمام توانمان تلاش خواهیم کرد که برایت زیباترین باشد، اما گاهی ممکن است مسیر و سمت و سوی زندگی به دلخواه تو نباشد که تجربیاتمان می گوید خداوند همیشه به جای تو بهترین تصمیم را می گیرد پس تصمیم های سختت را به او واگذار نما. عشق شیرین ترین تجربه زندگی همه انسان هاست شیرین تر از ثروت، قدرت و خیلی چیزهای دیگر پس هیچ وقت این ارزشمندترین تجربه زندگیت را با ...
23 اسفند 1391

تولد مامانی

یکسال دیگه را پشت سر گذاشتم و دوباره رسیدم به تاریخ روزی که برای بار اول چشم گشودم. یک سالی که برام سرشار از لحظه های شاد بود و این بار با تجربه شادی  و مهربانی و عشق خیلی بیشتر از یکسال بزرگ شدم. معنی عشق را با تمام وجودم حس کردم عشقی که همسرم بی دریغ هر لحظه به من هدیه داد و چقدر با عشق بزرگتر می شوی...   و هر لحظه خداوند را از بابت بودن او درزندگیم شکر می کنم....   و تجربه دیگری که توام با انتظار بود را حس کردم حس مادر شدن،    وچقدر تجربه هایم شیرین بود وچقدر شیرین تر خواهد بود وقتی برای اولین بار فرزندم را در آغوش بگیرم.سال گذشته بهترین های سرنوشتم رقم خورد و از بابت آن از خداوند بی نهایت سپاسگزارم و ...
14 اسفند 1391

سیسمونی 2

روز یکشنبه مامان و بابا به کمک مامان جون لیلا و عمه کامیرا و عمه لادن اتاقم را مرتب کردند .همگی هر کدوم از وسایل قشنگم را که می دیدند کلی قربون صدقه ام می رفتند. اتاقم خیلی قشنگ شده فقط یه کم کوچولوهه مثل خودم یعنی کوچولو نیستا وسایلام زیاد زیادن.تختم یه کم اذیت کرد تاسر هم شد. مامان و عمه ها کلی زحمتش را کشیدند تا تونستند مرتبش کنن آخه بلد نبودن...! من و مامان و بابا از همه همه، دو تا مامان جون و دوتا باباجون، دایی و عمو جون خاله ها و عمه های خوفم بابت همه هدیه ها و زحمتاشون ممنونیم. راستی مامانم چند تا عکس از سیسمونیم گرفته می تونید اینجا ببینینشون. ...
3 اسفند 1391

آلبوم و دفتر خاطرات نی نی ما

دایی محمد مهربون واسه پسرمون یه آلبوم و دفتر خاطرات هدیه داده که کلی واسش زحمت کشیده تا تونسته چاپش کنه. تو این دفتر خاطرات تمام لحظه های شاد نی نی ما و مامان باباش، لحظه هایی که آوش ما اولین هاش را تجربه می کنه،خواهیم نوشت .عکس های اوش دوست داشتنیمان را از لحظه تولد تا جشن تولد هفت سالگی اش تو این آلبوم می چسبانیم. عکس های آلبوم نی نی آوش   ...
3 اسفند 1391
1